کارشناس موزه گفت: یک جامعه وقتی به پایداری میرسد که بتواند همواره به سمت زیست بهتر افراد جامعه اش حرکت کند.
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ رضا دبیری نژاد کارشناس موزه به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد نوشت: روز جهانی موزهها هر ساله بهانهای است تا نگاهی دوباره به موزه و ظرفیتهای انداخته شود و حتی به این اندیشیده شود که چگونه میتوان از این نهاد چند منظوره در حال گسترش طرحی نو در انداخت. از همین رو شورای بین المللی موزهها- ایکوم هر ساله شعاری را برای این روز برمی گزیند تا از طریق این شعار خط حرکتی را برای سال موزهها تعیین کند.
شعار سال موزهها به طور معمول یکی از این سه کارکرد را دارد: یا اهمین و ظرفیت موزه را نشان می دهدیا مفهوم و کارکرد موزه را گسترش میدهد و یا در وهله سوم یک چشم انداز برای حرکت موزهها در سال پیش رو تعریف میکند که با چنین رویکردی معمولاً به سمت یک نگاه راهبردی فراگیر میرود که هر موزه به تبع این که در کجا قرار گرفته است و یا چه موضوع و مجموعهای دارد تلاش میکند این راهبرد کلان را به یک راهبرد بومی تبدیل کند و برای آن برنامههای عملیاتی بسازد نققش خود را در شبکه موزهها ایفا کند.
در سال جدید نیز شورای بین المللی موزهها شعار "موزهها، پایداری، زیست بهتر" را برگزیده و اعلام کرده است. شعاری که در بخش نخست خود به پایداری میپردازد که انواع پایداری را در بر میگیرد که شامل پایداری اجتماعی و پایداری فرهنگی تا پایداری سیاسی و اقتصادی جوامع میشود. البته مفهم پایداری و یا توسعه پایدار از جمله مفاهیمی است که در سالهای اخیر ابعاد مختلفی گرفته و از یک دستورالعمل به یک نگرش تبدیل شده است.
همین نگاه فرآیندی سبب میشود تا ابعاد فردی و اجتماعی به هم پیوند بخورند و پایداری و زیست جوامع با پایداری و زیست افراد تلاقی پیدا کند و در واقع باید بگویم یک جامعه وقتی به پایداری میرسد که بتواند همواره به سمت زیست بهتر افراد جامعه اش حرکت کند.
شاید بتوان این شعار را در راستای نگرشی دانست که سالها پیش تر برآمده است که به سوی اجتماعی شدن موزهها حرکت میکند و توقع دارد تا موزه به مثابه نهادی اجتماعی نقش مؤثری در زیست اجتماعی داشته باشد و فعالیتهای خود را با چنین هدفی برنامه ریزی کنند. در واقع امروزه موزهها را نمیتوان از جامعه جدا نگریست و آنها را جزیرهای مستقل از شرایط اجتماعی دانست.
شرایط اجتماعی همان چیزی است که بر زیست بشر تأثیر میگذارد و حتی فراتر از یک جامعه بر زیست همه جوامع اثر دارد. زیست امروزه زیستی تک ساحت نیست و حتی نمیتوان جنبههای فرهنگی و اجتماعی را ثانویه تلقی کرد که در درجه دوم اهمیت قرار میگیرند بلکه ابعاد مختلف زیستی همه با هم معنای زندگی یا زندگی مطلوب را شکل میدهند و هر کدام از ابعاد زیستی میتواند بر سایر جنبهها اثر بگذارد و آنها را بهبود بخشد یا نابسامان کند.
از این رو زیست مطلوب را میتوان یک منظومه در حال حرکت در نظر گرفت که در موقعیتهای نسبی بازتعریف و سنجش میشود و یک وضعیت ثابت و قطعی ندارد اما میدانیم که حتی این وضعیت نسبت با افراد مختلف هم تغییر میکند از همین رو تنها میتوانیم به شرایط بهره برداری از امکانات زیستی تکیه کنیم و همچنین مهمتر از همه امکانات آگاهی نسبت به خود زیست است که این آگاهی هم باید در سطح فردی و هم سطح جمعی شکل بگیرد و البته میدانیم که آگاهی نیز یک امر جاری است و یک نقطه ثابت ندارد.
برای رسیدن به چنین بسترهایی نیازمند نهادهایی اجتماعی هستیم که هرکدام به موضوعات و جنبههایی در جامعه بپردازند و زمینه آگاهی بخشی در جامعه را نیز فراهم آورند. موزهها از یک سو میتوانند موضوعات مختلفی را در خود جای دهند و این فراگیری موضوع برای آنها یک قابلیت ویژه است اما وجه دیگر آن است که میتوانند دستاوردها و نشانههای این موضوعات را که در خود جای داده اند در دسترس عموم قرار دهند از این رو نقش واسطه گری اجتماعی دارند اما این به تنهایی برای اینکه بگوییم موزهها نقش کافی در ایجاد زیست بهتر دارند کافی نیست.
بلکه موزهها باید کنشگری اجتماعی داشته باشند تا بتوانند خود را به عنوان عنصری پویا و اجتماعی تثبیت کنند وگرنه در وضعیتی منفعل و جزیرهای در جامعه میمانند. برای این کنشگری فعال باید هر موزه ابتدا نسبت موضوع خود را با زیست جامعه مشخص کند و قابلیتهای موضوع و مجموعههای خود را برای ایفای نقش در زیست بهتر تعیین کند.
حتی باید در نظر داشته باشیم که در تغییر شرایط و ایجاد وضعیتها یا بحرانهای جدید نیز باید دوباره به سراغ داشتهها و موضوع موزه رفت و مشاهده کرد که چه نسبت یا پاسخی در این شرایط و موضوع وجود دارد و بعد این داشتهها و پاسخها را به آگاهی جامعه رساند که البته این آگاهی بخشی از طریق یادآوری، نمایش، رویدادسازی و روایتگری در موزه اتفاق میافتد.
آنچه موزهها را برای زیست بهتر صاحب توانایی میکند سطح تماس و قراگیری آنها با جامعه است اما آنچه آنها را قدرتمند میسازد هوشمندی و فعالیت اجتماعی در زیست زمانه با قالبهای موزهای است. در نظر داشته باشیم که زیست بهتر(well-being) که شورای جهانی موزهها در شعار امسال برگزیده است اصطلاحی است که دانشهای مرتبط با سلامت ناشی شده و بر معنای آن بحثهای مختلفی انجام شده است که میتوانیم آن را ناشی از تغییر و گسترش مفهوم سلامت دانست. سلامتی دیگر آن معنای یک وجهی گذشته را ندارد و ابعاد روانی، اجتماعی، معنوی و فرهنگی به خود گرفته است و سلامتی در همه ابعاد به یک حق فردی و عمومی تبدیل شده است و از همین رو تحقق این شعار را باید در پیوند حوزههای دانشی موزه شناسب و سلامت دانست.
یعنی اگر به دنبال تحقق این شعار هستیم باید گفتگوها و همفکریهایی میان اهالی موزه و اهالی مدیریت سلامت شکل گیرد و سعی کنند زمینههای اشتراک و نزدیکی دو حوزه را بیابند. موزه داری امروزه در این معنا یک حوزه بینارشته ای است که به دلیل قرارگیری در موقعیت ارتباطهای چندگانه ابعاد مختلفی دارد و برای شناخت و بهره گیری از این ابعاد گوناگون باید از دانشهای مختلف هم در جهت شناخت و هم در جهت برنامه ریزی استفاده کرد.
موزهها دیگر یک مکان تک ساحتی نیستند بلکه یک امکان زاینده هستند که میتوانند با زایندگی خود از مجرای بینارشته ای به زیست بهتر جامعه و افراد کمک کنند این گونه است که موزه را نباید سطحی و ساده نگریست بلکه باید عمیق دید و تخصصی نگریست و این عمق و تخصصی بودن را در پایداری حرفهای آنها جستجو کرد.
بدون شرح