«اصفهان در حدیث دیگران» عنوان مجموعه کتاب هایی با مضمون روایت سفر جهانگردان به اصفهان است یکی از این کتابها با عنوان میراث کوچ شاهانه درباره منطقه جلفاست که درجلد هفتم به آن پرداخته شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، سفرنامهها و گزارشهایی که جهانگردان در ادوار گذشته در سفر به ایران نگاشتهاند منبع مهم و ارزشمندی برای شناخت ایران زمین و تاریخ و فرهنگ و هنر و اجتماع آن به شمار میرود شهر اصفهان به جهت جایگاه برجسته و اهمیت بالایی که در ادوار مختلف به ویژه از دوره صفویه به بعد داشته؛ یکی از مقاصد سفر جهانگردان بوده و گزارشهای متعددی از آن در سفرنامههای آنها آمده است.
یکی از کتابهایی که به جمعآوری گزارش و سفرنامه جهانگردان پرداخته «اصفهان در حدیث دیگران» است که در هر جلد آن محلهها یا بناهای تاریخی این شهر از نگاه جهانگردان معرفی شده است.
کتاب هفتم از سری کتابهای «اصفهان در حدیث دیگران» با عنوان میراث کوچه شاهانه درباره منطقه جلفا و ارامنه اصفهان به روایت جهانگردان خارجی است که پژوهش و تألیف آن توسط دفتر مطالعات سرو به سفارش اداره گردشگری سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان انجام شده است.
مجموعه «اصفهان در حدیث دیگران» تلاشی است برای دست یافتن به تصاویری از گذشته پر افتخار اصفهان از خلال مرور و بررسی گزارشها و روایتهای سفرنامه نویسان و جهانگردان خارجی.
جمعاً در این کتاب ۶۰ گزارش از جلفا و ارامنه آمده است که نخستین آنها به برادران شرلی در دوره شاه عباس اول متعلق است و آخرین شأن به والتر هینتس ایران شناس آلمانی معاصر از دوره پهلوی دوم تعلق دارد.
علاوه بر این گزارشهای مکتوب، در کتاب حاضر ۳۸ سند تصویری اعم از عکس و گراور و نقاشی نیز از منابع مذکور آورده شده است.
در مقدمه این کتاب آمده: اصفهان را میتوان شهر ادیان نامید شهری که در آن پیروان ادیان مختلف مسلمان و مسیحی، یهودی و زرتشتی از قرنها پیش تاکنون همزیستی مسالمت آمیز دارند.
بعد از مسلمانان پرجمعیتترین و مهمترین گروه دینی در اصفهان مسیحیان ساکن این شهر هستند. مسیحیانی که عمدتاً در محله جلفا سکونت دارند محلهای تاریخی که اجداد و نیاکانشان ۴ قرن پیش به آنجا کوچانده شده و در آن سکونت گزیده بودند.
قدمت شهرک جلفا که در آغاز شهرکی در حومه شهر اصفهان بوده و امروز به یکی از محلات مهم شهر تبدیل شده است؛ به سالهای نخست قرن هفدهم میلادی میرسد. نام جلفا با نام شاه مقتدر صفوی، شاه عباس اول، پیوند خورده و باید او را بنیان گذار این شهرک دانست.
طبق گزارش مورخان، شاه عباس با اهداف سیاسی و تجاری، هم برای تضعیف عثمانی و هم تقویت پایتخت جدید خود و بهره گیری از توانایی و هنر ارامنه در تجارت، ارمنیان ساکن شهر جلفا در منطقه نخجوان را در چند نوبت به حومه اصفهان کوچاند و در محلهای که ارامنه آن را به یاد موطن پیشین خود جلفا نامیدند، اسکان داد.
او به آنها آزادیهای مذهبی و اجتماعی بخشید و با اعطای وام و امکانات و امتیازات فراوان، آنها را به فعالیتهای تجاری و تولیدی سوق داد.
در دوره شاه عباس دوم نیز مجدداً محله جلفا توسعه یافت و گروه جدید در آن سکنی گزیدند. اما در اواخر دوره صفوی به تدریج فشارهایی بر ارامنه وارد آمد. فشارهایی که در دوره نادرشاه به اوج خود رسید و زمینه ساز مهاجرت بسیاری از اهالی جلفا به هند و نهایتاً افول این محله انجامید. شرایطی که تا میانه دوره قاجار ادامه یافت.
در کتاب حاضر منتخبی از گزارشهای جهانگردان و سیاحان اغلب اروپایی که از دوره صفویه تا زمان معاصر به اصفهان سفر کرده اند را از جلفا و ارامنه و دیگر مسیحیان ساکن اصفهان میخوانید.
اغلب این سیاحان خود مسیحی بوده اند (البته از مذاهب مختلف) و طبعاً گزارش و توصیف آنها نوعاً همدلانه است. از خلال این گزارشها، علاوه بر آشنایی با شهرک جلفا و کلیساها، مدارس و منازل و دیگر ابنیه واقع در آن، میتوان به تصویری از فرهنگ و ویژگیهای اجتماعی ارامنه ساکن اصفهان و اجمالی از تاریخ حیات مسیحیت در ایران نیز دست یافت.
همچنین گزارشهای سیاحان از گورستان تاریخی ارامنه نیز به جهت ارتباط موضوعی در این کتاب آورده شده است.
بدون شرح